آغاز تمام سمفونی ها درنگاه تو بسته میشوند...
آن زمان کــه به صرافت نوشتن ملـــودی عشقت می افتم...
آنقدر "دو" رتــو میگردم تا ایمان بیاوری به
"ر"سالت عشقی که روی شانه های خیالم سنگینی میکند...
"می"خوانم تورا در گام ماژور...یک اکتاو بالا تر از هفت نت خیال...
می خوانم تورا با صدای سوپرانو تا
تمام "فا"صـلـــه ها از ادا کردن نت ب نت عشقت کر شوند...
در تصوف نگاهت به "سلـ "وک میرسم تا
..."لا"جرعه بالا بروم...از دیوار یقین دوست داشتن تو...
تا رسیدن به ارتفاع "سیـ"ــاهی چشمانت...
............
دوباره ریتم میگیرم روی نگاه موزیکال تــو...
موزون میشوم از غنــای صدایت...
ارتعاش خنده هایت...همان حس سیالی است که در عمق جانم جــریان دارد...
ملــــودی بودن تــو اگر نباشد...
حرف عشق وزندگی در هیچ سازی نمی رود...
نظرات شما عزیزان: